رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

رادین همه زندگی

مراقبت از نوزاد 1

نوزادان گريه مي كنند و هيچ راهي براي خلاصي از گريه آنها وجود ندارد. از آنجا كه نوزاد نمي تواند حرف بزند، گريه او ممكن است براي والدينش نگران كننده باشد و از خود بپرسند "از كجا بفهميم مشكلش چيست؟" فهميدن علت گريه نوزاد ممكن است در آغاز دشوار باشد ولي بايد توجه داشت كه قسمت بزرگي از بچه بزرگ كردن آزمون و خطاست و والدين خيلي زود ياد خواهند گرفت كه چگونه نياز هاي كودك خود را پيش بيني كنند. دلايل زير شايع ترين دلايل گريه نوزاد هستند و نوزاد با گريه خود در واقع مي خواهد مشكلش را به شما بفهماند: چرا كودكتان گريه مي كند..... من گرسنه ام وقتي ياد بگيريد كه نشانه هاي گرسنه بودن كودك خود (مثل نق نق كردن، سر و صدا راه انداختن و دنبال پستان...
11 خرداد 1390

29 هفته و4 روز

سلام قند عسل مامانی می دونی مامان خیلی دوستت داره؟ امروز حسابی تکون تکون خوردی ، و من کلی برات کیف کردم. راستی یکشنبه دکتر رفتم بهم گفت رشدت خوبه ومنم خوشحال شدم که پسرم خوب می خوره و استراحت می کنه.                 اما مامانی تازگی ها شب ها از پادرد نمی خوابم کنار قوزک پام حسابی ورم کرده شیطون من چکارم کردی که اینجوری شدم. خانم دکتر گفت نباید زیاد راه برم.   یه مادرباردار دیگه چی می تونه از خدا بخواد به جز سلامتی فرشته پاکش. کوچولوی من ،قند عسلم سه روز گذشته خونه مامان نسرین رفته بودم تا کمتر سر پا باشم. این روزا ک...
11 خرداد 1390

مادر

    کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید می گویند که فردا مرا به زمین می فرستی اما من به این کوچکی و ناتوانی چگونه می توانم برای زندگی آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد از میان فرشتگان بیشمارم یکی را برای تو در نظر گرفته ام او در انتظار توست و حامی و مراقب تو خواهد بود. کودک همچنان مردد بود و ادامه داد : اما من اینجا در بهشت جز خندیدن و آواز و شادی کاری ندارم. خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود. کودک ادامه داد : من چطور می توانم بفهمم که مردم چه می گویند در حالی که زبان آنها را نمی دانم؟ خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو زیباترین...
8 خرداد 1390

29 هفته و1 روز

  سلام گل پسر ماماني امروز 29 هفته و يك روزت شده ده روزي تاخير دارم ببخش منو اگه دير برات يادداشت گذاشتم. آخه ماماني هفته پيش دايي بزرگم، شنبه فوت كرد ، درگير فاتحه بوديم. هر چند من سعي كردم به خاطر وجود نازنينت زياد مراسم نرم و اشك نريزم.   اما حسابي دلمون گرفت .  هنوز هم ناراحتم  آخه  جوان بود همش 52 سالش بود. توي اين هفته هم عزيزم حسابي تكون تكون خوردي  وبا هر حركت تو بود احساس آرامش مي كردم.  كوچولوي من ازت ممنونم كه اينجوري هواي منو داشتي.       كوچولوي من قراره امروز دكتر برم ببينم عزيز دل مامانش داره چكار  مي كنه خوبه خوبه؟ پسر قند عسلم مواظب خودت ب...
8 خرداد 1390

27 هفته و 4روز

  عزيز ماماني سلام... 27 هفته و 4 روزت شده كوچولويم  تو هميشه با مني و من بازم دلم تو رو ميخواد ! باورت مي شه؟ عزيزم فعلا بايد صبر داشته باشم .. ماماني خيلي شيطون شدي ها،تقريبا هيچ روزي نيست كه شيطنت نكني و حال مامان رو جا نياري ...قربونت برم كه اين همه ناز داري. ماماني تا 13 هفته ديگه مواظب خودت باش ، هواي مامانتم داشته باش .   هر روز باهات حرف مي زنم و آهنگ هاي كودكانه گوش مي دهم ،البته براي اينكه توبشنوي .............    كوچولويم تو زيباترين هديه خدا، براي من وپدرت هستي. هر روز از خدا مي خوام توي اين همه فرشته اي كه از آسمون هر لحظه مي فرسته ، فرشته كوچولوي منم يه روزي تو دستم بذاره. يه ح...
28 ارديبهشت 1390

27 هفته و3 روز

  سلام گل پسر ماماني خوبي عزيز دلم. الان 27 هفته و3 روز از باهم بودنمون  مي گذره. ديروز رفتم براي چهارمين بار سونو گرفتم  بهم گفتند حالت خوبه خوبه. خيلي دلم مي خواد بدونم چه شكلي هستي؟      كوچولوي ماماني خوب رشد كني مي خوام سالم وقوي باشي؟       ...
27 ارديبهشت 1390